زهرا کرامت
آفريقا به عنوان خاستگاه نوع بشر قارهاي با قدمت تاريخي و دومين قاره وسيع جهان است.
اين قاره داراي کشورها و نواحي متفاوت با فرهنگهاي گونهگون است که محيط زيست مردمان و هنرهاي مختلف آنان محصول اين تنوع نژادي ومنطقهاي ميباشد.
در نتيجة زبانهاي مختلف و اديان گونهگون, سازمانهاي اجتماعي متفاوت اعم از نوع متمرکز آن مثل جوامع سلطنتي که حتي دربار هم دارند يا انواع گردهماييهاي قبيلهاي که عمدتاً تحت نظارت انجمن خردمندان کهن سال است، در اين قاره يافت ميشوند. تنوع فرهنگ باعث تنوع در هنر ميگردد و از اينرو گونهگوني هنر بدلايل تفاوتهای زيستي بسيار چشمگير است؛ به طور نمونه مردماني که دائم در حال کوچ کردن و جابجايياند طبيعتاً هنر خويش را با خود حمل مينمايند. پس کارهاي هنري چون جواهرات، لباسها و... که عموماً شخصي و وابسته به جسم است در اين فرهنگ مشاهده ميشود. در حاليکه
يکجانشينان بدليل استقرار قادرند که دست به ساختن يادمانها، چون پيكره، ماسک، نقاشي و حتي معماري بزنند که خود اين تفکيکها منجر به تنوع بيشتر در آثار هنري ميگردد.
مهارت هنرمندان آفريقايي فقط بوسيله نگاه بينندگان مشخص ميشودـ يعني حاميان هنر آفريقايي يا منتقديني که به جهت مهارتشان در امر زيباييشناختي ميتواند کارها را ارزيابي نمايند.
زيباييشناختي ممکن است به مفاهيم يا شکلهايي در هنر اطلاق شود که به نحوي باعث ايجاد حرکتي در بينندگان شده و موجب برآورده شدن خواستههايشان گردد و يا اينکه به ارج نهادن آنان به يک تجربه هنري بيانجامد.
البته ارزش نهادن بر زيبايي در سطوح مختلفي چون نوع شخصي، خانوادگي، اجتماعي، فرهنگي مبادلات فرهنگي و حتي جهاني نمايان ميشود. مردم آفريقا اساساً هنر خود را بر پاية آنچه که مورد ارزيابي همگان است ارج مينهند.
زمينة اصلي هنر آفريقا، همانا انسان است و اين بدو شکل عنوان شده است. يکي رابطة فرد با فردِ ديگر در اجتماع و ارتباطات فيمابين آنان و ديگري وابستگي انسان به نياکانش است که اهميت پيدا ميکند. اينجا ديگر ارتباط فرد با والدين، اجداد ـ اعم از زنده يا مرده ـ تعيين کننده بوده و مسئله پيوند روحي فيمابين بر اساس شجرة خانوادگي و حتي قبيلهاي مهم جلوه ميکند. اين پيوند ناگسستني در مسئله پيوند روحي و ساختن «ماسک» و برگزاري جشنهاي آئيني که به افتخار دودمان و پيشينيان برپا ميشود کاملاً خودنمايي ميکند. و در ارتباط با اين مفاهيم است که ميبينيم حتي بر روي «ماسکها» مرتبه اجتماعي و موقعيت والاي آنان نگاشته شده است.
هنر آفريقايي متضمن تفکرات فلسفي ميباشد و برخلاف اينکه تصور ميگردد که هنري خشن، بومي و ابتدايي است ميبايست گفته شود، اساساً هنر آفريقايي هنري است تفکراتي و شايد حتي بهتر است بگوييم، آفريقا با هنرش فکر ميکند.
هنر آفريقايي اصولاً «مفهومي» است تا استدلالي. اين هنر، عقايد تفکرآميزي را در مورد جهان پيرامون ارائه ميکند که بسيار بيشتر از مسائلي است که ميتوانيم بوسيلة حواس خويش دريافت داريم.
پس اين هنر ضمن اجين شدن با مسائل زندگي معمولي و روزمره، موارد روحي و روحاني مبتلا به جوامع انساني را با تفکر متافيزيكي بررسي مينمايد.
حال ميخواهيم به کاربرد وسيلة «ماسک» در آفريقا توجه بيشتري داشته باشيم. معمولاً يکي از موارد استفادة ماسک تفکيک و تشخيص افراد و گروههايي است که مالكيت «ماسک» را دارا ميباشند، زيرا که کيفيت زيباشناختي هر ماسک معرف ذوق و درک صاحب آنست و در آفريقا ماسکها و برخورداريشان از کيفيت بالاتر وسيلة تشخيص ميباشند.
ماسکها مشخصة استفاده از مواد متعدد در سطحي وسيع ميباشند که اسباب آفرينش آثار مختلط و به عبارتي «آسامبلاژ» نيز ميگردند. ماسکها با مواد متفاوت از جمله چوب، پارچه، رنگينهها و فلز ساخته ميشود. البته معلوم است که مواد و اشکالي که در اين نوع محصولات به کار رفته و به چشم ميآيند. براي اهل پژوهش و خبرگان، امر نشانگر نمادهاي مذهبي و مفاهيم نمادين است.
گرچه شيوههاي گوناگون هنر در آفريقا بر اساس شناخت فرهنگهاي ويژه طبقهبندي ميگردد، اما اين بدين معني نيست که هر منطقهاي داراي نوعي از شيوههاي کاريست که در درون فرهنگ ويژه يافت می شود و از تشابهات خاصي پيروي ميکنند بلکه اين امکان وجود دارد که حتي شيوههاي متفاوت را هم در داخل يک فرهنگ خاص پيدا نمود و يا اينکه ميتوان اثري را مشاهده کرد که همگونيهاي مشترکي را با ديگر کارها دارا ميباشد.
بديهي است که اغلب هر استاد کاري شيوة مخصوص به خود را داشته و آثارش توسط مردماني که به همان فرهنگ تعلق دارند، قابل دريافت ميباشد.
علت اينکه هنرمندان آفريقايي بندرت به نام شناخته شدهاند، اينست که عموماً کساني که اشياء و آثار را جمعآوري ميکنند بهيچوجه در بند اسم هنرمند نبوده بلکه صرفاً به مکتبي که اثر به آن تعلق داشته توجه مينمودهاند.
هنرمند آفريقايي همانقدر خلاق است که ديگر هم قطارانش در ساير نقاط کره خاکي.
موضوع ماسکها باعث می شود که احساسات دروني و عکسالعملهاي بينندگانش را اعم از ترس، شادي و... برانگيزاند. از اينرو هنرمند اعضاء بدن و جزئيات صورت را پيچ و تاب داده و با چرخاندن و تاباندن شکلها يا گود کردن يک چشم و يا باز نمودن دهان براي نماياندن يک سري دندان مهاجم ميبايست به اين ايده دست يابد.
در آفريقا هنر با کليه وجوه اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي و ديني جامعه در هم تنيده است و البته اين بخش مسئله مانع از اين نيست که کيفيت زيباشناختي يک اثر هنري مورد توجه قرار نگيرد بلکه مقدار نيروي تجسمي در اثر است که پايه اصلي و محک سنجش ارزش کار به شمار می آيد.
0 نظرات:
ارسال یک نظر